loading...
marge eshgh
maryam بازدید : 3 سه شنبه 05 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من
که جز ملال نصیبی نمیبرید از من

زمین سوخته ام نا امید و بی برکت
که جز مراتع نفرت نمی چرید از من

عجب که راه نفس بسته اید بر من و باز
در انتظار نفس های دیگرید از من

خزان به قیمت جان جار می زنید اما
بهار را به پشیزی نمی خرید از من

شما هر اینه ، ایینه اید و من همه آه
عجیب نیست کز اینسان مکدرید از من

نه در تبری من نیز بیم رسوایی است
به لب مباد که نامی بیاورید از من

اگر فرو بنشیند ز خون من عطشی
چه جای واهمه تیغ از شما ورید از من

چه پیک لایق پیغمبری به سوی شماست ؟
شما که قاصد صد شانه بر سریداز ممن

برایتان چه بگویم زیاده بانوی من
شما که با غم من آشناترید از من

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
شیشۀ نازک احساس مرا دست نزن چِندشم می شود از لکۀ انگشت دروغ آن که میگفت که احساس مرا می فهمد کو کجا رفت که احساس مرا خوب فروخت
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    عشق چه رنگيه؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 28
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 27
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 23
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 34
  • بازدید کلی : 493